باسمه تعالی

افشار به مثابه یک نهاد

(درچهلم استاد ایرج افشار)                                                             

  دکتر  علی اکبرجعفری

گفت کسی خواجه سنایی بمرد   

                                 
مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد

 
  درگذشت استاد ایرج افشار موجب تالم فراوانی است.آن مرحوم در زمره محدود دانشی مردان بجامانده از نسلی بود که در مکتب بزرگان نام آوری چون فروزانفر و نفیسی،... نهضت فرهنگی دوران پس از مشروطه و جریان نوپای آموزش آکادمیک ایران را  باجان مایه ای از آموزه های علوم قدیم و متدولوژی تحقیق و تفحص علوم جدید  هموار ساخته بودند و بنیانگذار بسیاری از مفاهیم و پژوهشنامه های علمی و مصحح و احیا گر کثیری از اسناد و رسائل تاریخی بودند.از این نسل پرتلاش دو سه تنی بیش بجا نمانده اند و بسیاری چون مصاحب ،محجوب، زرین کوب  و زریاب و...،درحالی روی در نقاب خاک کشیده اند که شاگردانی چون خود کمتر بجا     نهاده اند و شاید از همین روست که امروز فقدانش شان  تاثری عمیق برمی انگیزد.

  ایرج افشار، فرزند دکترمحمود افشاریزدی است و پدر بزرگش مرحوم حاج محمد صادق افشار يزدي از اخلاف مستقيم خانداني بود که مرحوم خلخالي در کتاب تذکره شعراي ايران (در ذيل نام دکتر افشار)آنها را بدين سان معرفي کرده است :

«... خانواده افشار از خاندانهاي بزرگ و مشهور اين  ناحيه هستند که به گواهي  تاريخ عالم آراي  عباسي ,چند تن از سرداران و سرکردگان آنها در دوره پادشاهي شاه طهماسب و شاه عباس بزرگ ,در شهر يزد حاکم و والي     بوده اند و محله اي نيز در اين شهر به افراد اين خاندان اختصاص داشته ....».

   دکترمحمود افشاریزدی اولین دانش آموخته ایرانی در مقطع دکتری علوم سیاسی محسوب می شد و از فعالان سیاسی و اجتماعی ایران و استاد دارالفنون و مدرسه عالی علوم سیاسی در سال‌های پس از جنبش مشروطه بود. در دوران پهلوی اول از مدیران میانی وزارتخانه‌های دادگستری و دارایی به شمار می‌آمد، اما از سال‌های آغازین دهۀ ۱۳۲۰ به  وزارت فرهنگ رفت و با دوری از سیاست به کارهای فرهنگی روی آورد.

از جملۀ خدمات فرهنگی او می‌توان به انتشار مجلۀ سیاسی- ادبی "آینده" اشاره کرد که نخستین بار در مهرماه ۱۳۰۴ و همزمان با تولد فرزندش ایرج منتشر شد و انتشار آن با وقفه‌های کوتاه و بلند تا سال ۱۳۷۲ با پایمردی ایرج افشار ادامه داشت.

   دکترمحمود افشار در سال ۱۳۳۷ با وقف املاک و رقبات بسیار در یزد، تهران، شمیران و شهر ری، بنیاد موقوفات افشار را بنیان نهاد که تا امروز با هدف "فعالیت‌های فرهنگی به منظور تعمیم و گسترش زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی" به کار خود ادامه داده‌است و کوشش‌های سترگی چون انتشار ده‌ها کتاب در بارۀ تاریخ و فرهنگ ایران و زبان و ادب پارسی، اهدای جوایز سالانه به استادان و پژوهشگران حوزۀ ایران‌شناسی، ساخت مدرسه، بخشش زمین به آموزش و پرورش و دانشگاه و همکاری مجدانه با مؤسسۀ لغت‌نامۀ دهخدا را در کارنامه دارد و ریاست شورای تولیت این نهاد ماندگار بیش از 20سال است که بعهده دانشی مرد مجتهدی چون آیت الله محقق داماد است.

ایرج افشار از چنین پدری زاده شد و در چنین محیطی بالید. ثروت خانوادگی‌ نیز مجالی فراهم کرد که رها از دغدغه معیشت، عمر خویش را وقف پژوهش در تاریخ و فرهنگ و ادب ایران کند. این که در ۱۹ سالگی و پیش از پایان دورۀ دبیرستان از سوی پدر به مدیریت مجلۀ آینده گمارده شد، نشان می‌دهد که  آموخته‌های علمی و ادبی‌اش در آغاز جوانی درخور توجه بوده است و از آن زمان که تلاش دانشی  خود را آغاز کرد تا همین ایام واپسین حیات از کوشش و کاوش علمی دمی فرو گذار نبود.او بیش از 65 سال در ساحت های علمی گوناگون کوشید و به نیکی حق مقام هریک را به جا آورد ؛

  1-  مرحوم ایرج افشار در سال ۱۳۳۰ به دعوت محمدتقی دانش‌پژوه  به دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رفت که در آن روزگار یکی از غنی‌ترین کتابخانه‌های کشور به شمار می‌آمد هرچند خود نیز دانش آموخته  رشتۀ حقوق از همین  دانشکدۀ بود اما با استخدام در این کتابخانه زندگی حرفه ای خود را با کتابداری و کتابشناسی آغاز کرد و در کنار آموزش های تجربی که زیر نظر مرحوم دانش پژوه می دید ، دورۀ کتابداری یونسکو را نیز در سالهای 1335و1336درپاریس گذراند و همزمان دبیری گروه ملی کتابشناسی ایران ،مدیریت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ،تاسیس "کلوپ کتاب"،انجمن کتاب و....در جهت تاسیس و توسعه نهادهای وابسته به این صنعت وجه همت خود کرد و در کنار مدیریت و سردبیری  مجموعه ای از نشریات کتابشناسی نظیر مجلۀ "کتاب‌های ماه" ،"راهنمای کتاب" و"نسخه های خطی" که چاپ   هریک از اینها بعضا بیش از چندین دهه ادامه داشت، وی در نشریات و منشورات فرهنگی و ادبی دیگر نیز نقش ممتازی ایفاء می کرد؛ مثلا با مرحوم زریاب خویی، دانش‌پژوه، ... به مدت30سال "فرهنگ ایران‌زمین" را منتشر می کردند و یا مدتی سردبیر مجلۀ "سخن" به صاحب‌امتیازی پرویز ناتل خانلری بود .

 افشار در صنعت مالوف خود کتابداری علاوه بر کارشناسی و تولید علمی ،سابقه مدیریت های اجرایی  موثری نیز از خود بجا نهاده است. او پس از ریاست کتابخانه دانشسرایعالی در سال ۱۳۴۱ رئیس کتابخانۀ ملی ایران شد و در هفت ماهی که آن‌جا بود، بخش کتاب‌شناسی ایران را پایه گذارد و به یاری عبدالله انوار، فهرست‌نگاری از نسخه‌های خطی  را آغاز کرد.سپس از ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۸ ریاست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه را برعهده گرفت. او در این دوران به تناوب در دانشگاه تهران و دانشسرای عالی در رشته کتابداری و تاریخ سرگرم تدریس بود تا جائیکه بواسطه این خدمات علمی و اجرایی ، بسیاری او را بنیانگذار رشته کتابداری در ایران می شناسند. ولی نقش بی بدیل او در این فن شریف بیش تر آن بود که  علاوه بر انتشارمجلات مختلف در این باره،  کتاب‌ها و مقالات بسیاری هم در این زمینه به طبع رساند همچون مجموعه بی نظیر "فهرست مقالات فارسی" که حسب معمول تدوین چنین منابع ارزشمندی با نهاد و تشکیلاتی  وسیع به انجام می رسد و یا فهرست نسخه های خطی فارسی در دنیا و حتی فهرست نگاری مجموعه کتاب‌های فارسی چاپی دانشگاه‌ هاروارد و دهها عنوان کتابشناسی و فهرست نگاری ارزشمند دیگری که بخشی از آن نیز به سرمایه موقوفات مرحوم پدرش زیور چاپ یافتند اگر شرح کامل این خدمات را در کنار برگزاری کنگره ها و نمایشگاه های متعددی که در این باره توسط وی برپا شده است بگذاریم در سپهر دانش کتابداری و کتابشناسی این سرزمین ،نامی درخشنده تر از ایرج افشار دیده نمی شود.

 

2-    انس و الفت مرحوم افشار با کتابداری کم کم  او را به سوی میراث مکتوب ایرانیان سوق می داد و چنان در این وادی با جهد وصف ناپذیری به احیای مواریث کتبی این سرزمین پرداخت  که به استاد مسلم نسخ شناسی ومتن کاوی وتصحیح وتوشیح آثار پیشینیان حتی در سطح بین المللی تبدیل گردیده بود . شهرت جهانی او در این وادی به اذعان بسیاری از اهل فن به مراتب بیشتر از شناختی بود که داخل کشور از اوداشتند.   

      مجموعه های ارزشمندی که افشار در همکاری مرحوم دانش پژوه و منزوی در شناسایی و تبویب و فهرست نگاری نسخ خطی کتابخانه مجلس و ملک و...پدیدآورده است در ماندگاری این گنجینه های ارزشمند بسیار موثر است. وی حتی درسال1339با کمک مرحوم دانش پژوه مجله نسخه های خطی را نیز از سوی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران تا سالها منتشر می کرد وبا مقالات متعددی اسباب معرفی و ثبت و ضبط این آثار گرانبها را فراهم آورد.

3-      افشار در زمینه تاریخ‌نگاری نیز  که سال‌ها در آن‌ها قلم فرسایی می کرد از آثار به غایت ماندگاری برخوردار است.او علاوه بر تصحیح ،تنقیح  و توشیح بسیاری از کتب تاریخی و اسناد و مدارک ماضی ، که به شکل کتاب و مقاله های علمی متعدد منتشر شده است و در این اواخر نیز با سرمایه موقوفات دکتر افشار در قالب مجلدات وزینی با عنوان "دفتر تاریخ" به چاپ می رسید در حوزه تاریخ معاصر ایران نیز به ویژه تاریخ مشروطیت، آثار بسیار مهمی به انجام رسانده است. انتشار بیش 60 جلد کتاب در این حوزه  که خاطرات اعتمادالسلطنه از منابع مهم شناخت تاریخ قاجار یکی از آن‌هاست.خاطرات سید‌حسن تقی‌زاده و خاطرات دکتر مصدق و اللهیار صالح و ده‌ها کتاب دیگر که بعنوان منابع اصلی هر پژوهشگری در حوزه تاریخ معاصر محسوب می شود، از آثار به‌یاد‌ماندنی این تاریخ نگار و نویسنده برجسته است.

 

4- بی اغراق ایرج افشار در حوزه ایرانشناسی نیز با کتاب‌ها و مقالاتی که نوشت خود را به یکی از مهمترین ایرانشناسان جهان تبدیل کرد.او در این زمینه از سبک خاصی برخوردار بود . آن مرحوم  تمام صحرا‌ها، دشت‌ها، کوه‌ها و همه شهرها و روستاهای این آب و خاک را سر به سر پیموده بود کمتر بوم و برزنی بود در این سرزمین که تاریخ و اسناد هویت اش بدست این رادمرد اهل تحقیق قلمی نشده باشد.خطه خطه این خاک پرگهر را با اتومبیل شخصی خود با سفر توشه ی سبک وبا عشق به کاوش و تدقیق تاریخی می پیمود ،دفترچه ی داشت که درآن نام و تلفن مردمان آشنا ی هر شهر و روستای کوچکی که مثلا یک شب را درآنجا بیتوته کرده بود درآن نوشته  وچه بسابه دعوت بسیاری ازآنان به مهجورترین مناطق این کشور سفرمی کرد تا شاید سندی در تبویب تاریخ آنجا بیابد و عکسی بگیرد و یا یادشتی بردارد  و اگر مطلب مستند و ارزشمند تاریخی می یافت بلافاصله درتبویب و تثبیت و انتشار آن می کوشید .مرحوم افشار هزاران عکس و سند و مدرک تاریخی از سنگ نبشته ها ،حکاکی ها ،دست نوشته ها و کتیبه ها ی مساجد ،تکیه ها ،قلاع ،بقاع و حتی گورستانهای  دورافتاده گردآورده است که شاید آیندگان به  اهمیت ثبت و ضبط آنها پی ببرند. در واقع به سختی می توان  کسی چون او سراغ گرفت  که پياده و سواره با كفش کوه و گيوه، وجب به وجب اين سرزمين را در كوه و دشت و صحرا درنوردد و از دل اين گردشگري‌هاي عالمانه اینچنین عاشقانه ، برگ‌هاي خواندني از تاريخ و جغرافيا، فرهنگ، هنر و زبان و آداب و رسوم ایرانیان ر اگرد ‌آورده باشد وبا انتشار آن بر غنای فرهنگی جامعه ایرانی بیفزاید و در این راه نه پروای هزینه سفر ونه  حظرخطری دیگر کند. افشار ره آورد این سفرها را در سفرنامه‌های مهمی همچون «گلشت ایران» که حاصل سفرنامه‌های داخلی اوست ،منتشر کرد و یا  بطور مثال «یادگارهای یزد» كتاب گرانسنگی که در 2 جلد و 3 تجلید و بیش از 2000 صفحه شرح حال و توصیف آثار و ابنیه مختلف یزد را در برمی گیرد و درپی  عشقی خستگی ناپذیر به سرزمین مادری وبا بیم از نابودی آثار و ابنیه تاریخی یزد و احساس خطر از جانب نوسازان بی محابا و سوداگران و عتیقه بازان با هموار کردن رنج  سفر های متعدد به این دیار کویری پدید آمده است .او در این کتاب نشان     می دهد که تقریباً از تمام آبادی های مهم استان یزد و آثار و ابنیه اشان بازدید کرده و همه دیده و شنیده های خود را با وسواس کم نظیر علمی دراین  كتاب ارزشمند برای همیشه تاریخ ثبت نموده است.

    كارنامه افشار در 80سالگي به روایت "ایرانشناس مجله نگار"-کتابی که در نکوداشت  وی چاپ شده است- حاکی از  283 عنوان تاليف و تصحيح کتاب، 121 مقدمه بر آثار ديگران، سردبيري 10 مجله ماندگار، عضويت در 32 شورا و انجمن ايراني و جهاني در حوزه كتاب، تاريخ، نسخه پژوهي و شرق‌شناسي، نظارت بر انتشار 19 مجموعه، نگارش حدود دو هزار مقاله و گزارش كوتاه و بلند به زبان فارسي و 64 مقاله به زبان‌هاي ديگر و يادآوري هزار نكته از تازه‌ها و پاره‌هاي ايرانشناسي است

   لذا با این توصیف ،نابجا نیست اگر بگوییم مرحوم افشار کسی است  كه كارنامه او به تنهايي، بر عملكرد بسياري از تشكل‌ها، انجمن‌ها و سازمان‌هاي عريض و طويل مقدم است.او خود به مثابه یک نهاد علمی_پژوهشی است. هم از حیث تکثر و تنوع  آثارو هم از جهت دقت و وسواس علمی وهم بواسطه تاسیس بنیان های نو در سنت ایرانشناسی وکتا بشناسی ،تاریخ نگاری و...

 

   امروز به هنگام تورق دفتر ایام گذشته که پاره ای از آن به ذکر خاطراتی قلمی شده است به یاداشت اواخر آذرسال ۷7برخوردم که گزارشی ازمراسم بزرگداشت دکتر افشار یزدی توسط دانشجویان یزدی دانشگاههای تهران بود، آن مراسم بیادماندنی باحضور جمع زیادی ازاساتید،دانشجویان ویزدی تباران  علاقمنددرتهران برگزار شد،درآن ایام دانشجویان یزدی سالروز درگذشت دکتر محمودافشار را فرصتی دیده بودند تا از مقام علمی و خدمات فرهنگی او و فرزند خلفش ایرج افشار که تلاش زیادی در احیاء آثار مکتوب و غیرمکتوب یزد داشته است سپاسی بجا آورند که به نیکی با معرفی و تجلیل از خدمات فرهنگی با ارزشی که توسط افشارها در بازآفرینی و ترویج میراث مکتوب و آثار و عوالم فاخر فرهنگ این مرز و بوم بخصوص سنت حسنه وقف انجام شده است همراه گردید.امیدوارم این سنت حسنه بویژه در راه دانش  و فرهنگ همچنان به همت خیران  نیکوفکرت به این روزگار زنده بماند(شرح آن مجلس و گفتار استاد افشار در ندای یزد انتشار یافت)

    درباره استاد ايرج  افشار بيش از اين ها بايد نوشت كما اين كه او براي سايرين چه بسيارنادره گفتار ها نوشت و چه بزرگداشت ها به پا داشت حال آنکه خود در طول حياتش هرگز نامش را در معرض تجليل وتكريم نگذاشت و از جایزه ،نکوداشت، تمجيد و تقدیرهایی که دیگران برای آنها توقع و تلاش می کنند سخت پرهيز می کرد و در کمال استغنا از هرآنچه رنگ ریا و وابستگی داشت ،دوری می جست. به يقين کوکب معرفت اين مرد بزرگ و كم  نظير،بعد ازفوتش  فروزانتر از پيش خواهد درخشید.بسان اين بيت "سايه":

مردن عاشق نمي ميراندش

در چراغ تازه مي گيراندش 

    

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا